الهه
معشوقه تو الهه تو و پادشاه تو چشم انتظار من رفيق نيمه راه تو
گويد جناب حافظ شيرين سخن چنين شايد گشايد اين سخنش شاه راه تو
"خونم بخور كه هيچ ملك با چنين جمال از دل نيايدش كه نويسد گناه تو"
تنها فقط تو نيم نگاهي به ما بكن اي من فداي چشم وچراغ نگاه تو
امشب پناه ده تو مرا اي غزال من اميد دوختم كه شوم در پناه تو
در سبزه زار باغ دلم اي ستاره ام گل ها شكوفه گشته زفجر پگاه تو
هرشب هزار بار بگردم طواف وار درخواب خود به دور سر خيمه گاه تو
جانم فداي باد و مه و آفتاب آن زيبا سراي خاك پاك زادگاه تو
در دل توان سوختني نيز نيست يار ترسم نرسم بر سر ميعادگاه تو
گر لحظه اي توبازكني روي ماه خود كمتر نشود منزلت و جايگاه تو
بر زيردست خود بنما الفتي عزيز اين مي كند مزيد مقامات و جاه تو
گر بر جوان محل نگذاري چه جاي غم
چون سر به پا گدا منم و پادشاه تو
الهه
معشوقه تو الهه تو و پادشاه تو چشم انتظار من رفيق نيمه راه تو
گويد جناب حافظ شيرين سخن چنين شايد گشايد اين سخنش شاه راه تو
"خونم بخور كه هيچ ملك با چنين جمال از دل نيايدش كه نويسد گناه تو"
تنها فقط تو نيم نگاهي به ما بكن اي من فداي چشم وچراغ نگاه تو
امشب پناه ده تو مرا اي غزال من اميد دوختم كه شوم در پناه تو
در سبزه زار باغ دلم اي ستاره ام گل ها شكوفه گشته زفجر پگاه تو
هرشب هزار بار بگردم طواف وار درخواب خود به دور سر خيمه گاه تو
جانم فداي باد و مه و آفتاب آن زيبا سراي خاك پاك زادگاه تو
در دل توان سوختني نيز نيست يار ترسم نرسم بر سر ميعادگاه تو
گر لحظه اي توبازكني روي ماه خود كمتر نشود منزلت و جايگاه تو
بر زيردست خود بنما الفتي عزيز اين مي كند مزيد مقامات و جاه تو
گر برجوان محل نگذاري چه جاي غم
چون سر به پا گدا منم و پادشاه تو
|